خدایا آرامم کن

خدایا تو بلدی ،تو می تونی،خدایا تو منو دوست داری

خدایا آرامم کن

خدایا تو بلدی ،تو می تونی،خدایا تو منو دوست داری

تحریم گوگل و یوتوپ

لطفــــا انتشــــــار دهید √ شرکت گوگل طی سخنان مدیرش مارتین جوزنبولت اعلام کرد که انشار فیلم توهین آمیز به رسول الله را در یوتیوپ متوقف نمیکند زیرا این را آزادی اندیشه می نامد! به همین دلیل علمای مسلمان استفاده از "جستجوگر گوگل " و سایت "یوتیوپ " را در تمامی کشور های مسلمان به مدت 2 روز منع کردند. روز دوشنبه و سه شنبه 24 و 25 سپتامبر روز عدم استفاده از دوسایت یاد شده است و انتظار میرود سهم شرکت گوگل افت کرده و خساراتش به 210 ملیون دلار برسد.


from today and for 3 days all the muslims will stop using Google and youyube .

because they refused to stop showing the ilm that made fun on our prophet



این چهار جمله را به خاطر بسپارید


یاد گرفته ام که با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش زندگی کند
یاد گرفته ام با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه میکند
یاد گرفته ام از حسود دوری کنم چون حتی اگر دنیا را به او تقدیم کنم باز هم از من بیزار خواهد بود
یاد گرفته ام تنهایی را به بودن درجمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم

وصیت پدری

روزی پدری هنگام مرگ فرزندش را فراخواند و گفت فرزندم تو را چهار وصیت دارم و امیدوارم که در زندگی به این چهار توجه کنی
 .

 اول اینکه اگر خواستی ملکی بفروشی ابتدا دستی به سرو وریش بکش و بعد بفروش
 دوم اینکه اگر خواستی با فاحشه ای همبستر شوی سعی کن صبح زود به نزدش بروی
 سوم اینکه اگر خواستی قمار بازی کنی سعی کن با بزرگترین قمار باز شهر بازی            کنی
 چهارم اینکه اگر خواستی سیگار یا افیونی شروع کنی با آدم بزرگسالی شروع کن

ادامه مطلب ...

کتلت و نون سنگک




ته پیاز  و رنده رو پرت کردم توی سینک، اشک از چشم و چارم جاری بود. در یخچال رو باز کردم و تخم مرغ رو  شکستم روی گوشت ، روغن رو ریختم  توی ماهیتابه و اولین کتلت رو کف دستم پهن کردم و خوابوندم کف ش ،  برای خودش جلز جلز خفیفی کرد که زنگ در را زدند.  پدرم بود. بازم نون تازه آورده بود. نه من و نه اصغر حس و حال صف نونوایی نداشتیم.می گفت نون خوب خیلی مهمه ! من که بازنشسته ام، کاری ندارم ، هر وقت برای خودمون گرفتم برای شما هم میگیرم. در می زد و نون رو همون دم در می داد و می رفت. هیچ وقت هم بالا نمی اومد، هیچ وقت.

ادامه مطلب ...

قدرت خارق العاده تلقین

می گویند شخصی سر کلاس ریاضی خوابش برد.
وقتی که زنگ را زدند بیدار شد، باعجله دو مسأله را که روی تخته سیاه نوشته بود یادداشت کرد
و بخیال اینکه استاد آنها را بعنوان تکلیف منزل داده است به منزل برد
و تمام آن روز وآن شب برای حل آنها فکر کرد.
هیچیک را نتوانست حل کند، اما تمام آن هفته دست از کوشش بر نداشت.
سرانجام یکی را حل کرد و به کلاس آورد.
استاد بکلی مبهوت شد، زیرا آنها را بعنوان دونمونه از مسائل غیر قابل حل ریاضی داده بود.

ادامه مطلب ...

کاش همه می دانستند زندگی شادی نیست شاد کردن است

زمانی که من بچه بودم،مادرم علاقه داشت گهگاهی غذای ساده صبحانه را برای شب هم آماده کند. یک شب را خوب یادم مانده که مادرم پس از گذراندن یک روز سخت و طولانی در سر کار، شام ساده ای مانند صبحانه تهیه کرده بود. آن شب پس از زمان زیادی، مادرم بشقاب شام را با تخم مرغ، سوسیس و بیسکویت های بسیار سوخته، جلوی پدرم گذاشت. یادم می آید منتظر شدم ببینم
آیا او هم متوجه سوختگی بیسکویتها شده است!

ادامه مطلب ...

داستان بسیار ساده و آموزنده ” مداد ”

پسرک پدربزرگش را تماشا کرد که نامه ای می نوشت.
بالاخره پرسید :  ماجرای کارهای خودمان را می نویسید ؟ درباره ی من می نویسید ؟
پدربزرگش از نوشتن دست کشید و لبخند زنان به نوه اش گفت: درسته درباره ی تو می نویسم اما مهم تر از نوشته هایم مدادی است که با آن می نویسم . می خواهم وقتی بزرگ شدی مانند این مداد شوی .
پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید .
- اما این هم مثل بقیه مدادهایی است که دیده ام .
 بستگی داره چطور به آن نگاه کنی .
در این مداد ۵ خاصیت است که اگر به دستشان بیاوری ، تا آخر عمرت با آرامش زندگی می کنی

ادامه مطلب ...