خدایا آرامم کن

خدایا تو بلدی ،تو می تونی،خدایا تو منو دوست داری

خدایا آرامم کن

خدایا تو بلدی ،تو می تونی،خدایا تو منو دوست داری

مسئول پذیرش زهراست

سر فصل کتاب آفرینش زهراست
روح ادب و کمال و بینش زهراست
روزی که گشایند در باغ بهشت
.
.
.
مسئول گزینش و پذیرش زهراست
.
.
.

یک حدیث فیس بوکی برای ایرانی‌ها

حدیثی از امام حسین که در فیس بوک و اینترنت نقل می‌شود: "ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی‌ها هستند هر عربی از هر ایرانی بهتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر است و..."

گوگل و فیس بوک

توی فیس بوک که سیر می‌کنی، نمونه‌های فراوانی را می‌بینی که این روزها به نام حدیث و روایت نقل می‌شوند تا نشان بدهند اسلام، مکتب خرافی و دین عرب‌هاست.

نمونه زیر، مشتی از خروارهاست که این روزها با ایمیل و اس ام‌اس دست به دست می‌شود؛ و در این روزگار ما چه بسیارند ذهن‌های شکاک و پر تردید درباره دین‌داری و دل‌های فراری از دین که دل به این روایات فیس بوکی می‌بندند.


ادامه مطلب ...

بسوی کدام آسمان

آنگاه که غرور کسی را له می کنی، آنگاه که کاخ  آرزوهای کسی را ویران می کنی، آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، آنگاه که
بنده ای را نادیده می انگاری ، آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش
را نشنوی، آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ، می خواهم بدانم،
دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی تابرای خوشبختی خودت دعا کنی؟   سهراب
سپهری

با آرامشی مهربانانه

آن هنگام که مادرت پیرتر می شود؛
و چشمان گرانبها و با ایمان او،
زندگی را آن گونه که [زمانی می دید ] نمی بینند؛
زمانی که پاهایش فرسوده می گردند،
و برای گام برداشتن نمی خواهند او را یاری دهند؛

 

در آن هنگام بازوانت را برای یاری او به کار گیر،
با خوشی و سرمستی از او نگاهبانی کن،


زمانی که اندوهگین است،
بر توست که تا آخرین گام او را همراهی کنی،


اگر از تو چیزی می پرسد،
او را پاسخگو باش،
و اگر دوباره پرسید،
باز هم پاسخگو باش،
و اگر دگربار پرسید، دگربار پاسخش گو،
نه از روی ناشکیبایی، بلکه با آرامشی مهربانانه،


واگر تو را به درستی درنمی یابد،
شادمانه همه چیز را برای او بازگو،
ساعتی فرا می رسد، ساعتی تلخ،
که دهان او دیگر هیچ درخواستی را بیان نمی کند ...

بشارت به آقایانی که در خانه کار می کنند

حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود

روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله بر ما در منزل وارد شد.

فاطمه علیها السلام نزدیک دیگ غذا نشسته بود ومن هم برایش عدس تمیز می کردم.

ادامه مطلب ...

داستان زندگی

صبح که از خواب بیدار شد رو سرش فقط سه تار مو مونده بود
>با خودش گفت: "هییم! مثل اینکه امروز موهامو ببافم بهتره! "و موهاشو بافت و روز خوبی داشت!
>
>فردای اون روز که بیدار شد دو تار مو رو سرش مونده بود
>"هیییم! امروز فرق وسط باز میکنم" این کار رو کرد و روز خیلی خوبی داشت
>...
>پس فردای اون روز تنها یک تار مو رو سرش بود
>"اوکی امروز دم اسبی میبندم" همین کار رو کرد و خیلی بهش میومد !
>
>روز بعد که بیدار شد هیچ مویی رو سرش نبود!!!
>فریاد زد
>ایول!!!! امروز درد سر مو درست کردن ندارم!
>
>همه چیز به نگاه
ما بر میگرده ! هر کسی داره با زندگیش میجنگه
>ساده زندگی کنیم ،جوانمردانه دوست بداریم ، و به فکر دوست دارانمان باشیم


دیدگاهی متفاوت


دیدگاهی متفاوت: اسب یا قورباغه؟

 
 
شما فکر میکنید که این یک قورباغه است و من فکر می کنم که این یک اسب است!
کمی صبر کنید...
ادامه مطلب ...