به نقل از فرزندآیت الله موسی شبیری زنجانی
خدای من! دل آرامم
اشکهایم جز تو خریداری ندارند و به جز تو نمی فروشم.......عجیب است که رایگان می بخشی وخود به قیمتی نا محدود می خری.
رحمتت حتی در بخشیدن جگر سوخته هم بی انتهاست. می دانم به هر کسی نمی دهی.....می دانم دوستم داری.........الحمدلله....
.
.
تا حالا شده از نماز خوندت خجالت بکشی؟
پیش فامیل ،دوستات ،همکارات....
شایدم ترسیده باشی به ریاکاری متهمت کنن.
وقتی خدا صدات کرده و گفته بنده ی من!، عزیز من!، عشق من !بدو بیا پیشم.......
چی کار کردی؟!
خدا رو شکر که همه مثل تو فکر نمی کنن...
.
.
.
گاهی گمان نمی کنی و چه می شود
گاهی ولی نمی شود که نمی شود
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود
گاهی گدای گدایی و بخت یار نیست
گاهی تمام شهر گدای تو می شود